ای کاش این دل جای خوبت را بلد بود
زیباترین دیشب درونم جذر و مد بود
ذهنم اسیر خاطرات خوب و بد بود
من نرم تر از آب، دنبال تو بودم
افسوس، سنگی بین ما انگار سد بود
از تو پرم، اما نمی دانم کجایی
ای کاش این دل جای خوبت را بلد بود
یک سیب چیدم از درخت آرزو ها
دستان تو، آنروز ، آری بی سبد بود
احساس من، آنروز هنگام وداعت
زیباترین احساس تا روز ابد بود.